loading...
گوناگون
1


دیجی مفت
تبلیغات

مدیر بازدید : 184 جمعه 06 اردیبهشت 1392 نظرات (0)
مورچه ‏اى بر صفحه كاغذى مى ‏رفت . از نقش‏ها و خط هایى كه بر آن بود، حیرت كرد . آیا این نقش‏ها را، كاغذ خود آفریده است یا از جایى دیگر است؟ در این اندیشه بود كه ناگاه قلمى بر كاغذ فرود آمد و نقشى دیگر گذاشت . مورچه دانست كه این خط و خال از قلم است نه از كاغذ .

نزد مورچگان دیگر رفت و گفت: مرا حقیقت آشكار شد . گفتند: كدام حقیقت؟ گفت : بر من كشف شد كه كاغذ از خود، نقشى ندارد و هر چه هست از گردش قلم است . ما چون سر به زیر داریم، فقط صفحه مى ‏بینیم؛ اگر سر برداریم و به بالا بنگریم، قلمى روان خواهیم دید كه مى ‏چرخد و نقش و نگار مى ‏آفریند .

در میان مورچگان، یكى خندید . سبب را پرسیدند . گفت: این كشف بزرگ را من نیز كرده بودم؛ لیك پس از عمرى گشت و گذار بر روى صفحات، دانستم كه آن قلم نیز، اسیر دستى است كه او را مى ‏چرخاند و به هر سوى مى ‏گرداند . انصاف بده كه كشف من، عظیم‏تر و شگفت‏تر است .

همگان اقرار دادند به بزرگى كشف وى . او را بزرگ خود شمردند و سلطان عارفان و رئیس فیلسوفان خواندند. چه، تاكنون مى ‏پنداشتند كه نقش از كاغذ است و اكنون علم یافتند كه آفریدگار نقش‏ها، نه كاغذ و نه قلم است؛ بلكه آن دو خود اسیر دیگرى ‏اند .

این بار، مورى دیگر گریست . موران، سبب گریه ‏اش را پرسیدند . گفت: عمرى بر ما گذشت تا دانستیم نقش را قلم مى ‏زند نه كاغذ . اكنون بر ما معلوم شد كه قلم نیز اسیر است، نه امیر . ندانم كه آیا آن امیرى كه قلم را مى ‏گرداند، به واقع امیر است، یا او نیز اسیر امیر دیگرى است و این اسیران، كى به امیرى مى ‏رسند كه او را امیر نیست؟

براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
تبلیغات


درباره ما
این وبسایت در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی ایرانی ثبت شده و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. توجه:برای کاربرانی که مطالب برای سایت ارسال کنند شارژایرانسل 2000تومانی داده میشود.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون درمورداین سایت چیه
    کدهای اختصاصی